جلای این دلها ذکر خدا و تلاوت قرآن است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



موانع توسعه فرهنگی در کشور - موانع پیشرفت






تماس'>mailto:shamiz558@yahoo.com">تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
زمستان 1386


لینکهای روزانه
لینکستان [30]
علمی آموزشی [64]
جستجو [31]
[آرشیو(3)]


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
موانع توسعه فرهنگی در کشور - موانع پیشرفت

آمار بازدید
بازدید کل :29078
بازدید امروز : 3
 RSS 

   

موانع توسعه فرهنگی در کشور

ماههای متمادی است به بحث در مورد فرهنگ عمومی و چالشها و ره آوردهای آن پرداخته ایم و با نخبگان و اندیشمندان در علوم جامعه شناختی و علوم انسانی و روان شناختی، تعاملهای فراوانی داشته ایم تا جایگاه و تأثیر حیاتی فرهنگ عمومی در فرایند پیشرفت و قانون مندی را بشناسیم و به یافته هایی دست یابیم.
داشته های فرهنگی، باورها و ارزشهای درونی جامعه درهم تنیده ایرانی کم نیستند، چنانکه ناداشته های مغفول مانده فراوانی نیز داریم. نیاز به بازنگری، هم اندیشی، نگاهی نو و به دور از یکسویه نگری و مقاومت منفی در برابر تازه های امروز، از بایسته های تغییرات محتوم فرهنگ عمومی است، که فرهنگ جدید را باید به زایشی دوباره رهنمون کند، فرهنگی که در آن نگاه بومی و خاص ایرانی لحاظ شود و نوآوریها و فناوریهای این جهانی را به خدمت باورها و سنتهای کشور درآورد، نه اینکه سنتها و باورهایمان در خدمت فناوری قرار گیرد، که تحقق این حالت ما را از آن سوی بام فرو خواهد افکند.
در جمع بندی دیدگاههای استادان و بزرگان و با استفاده از یافته های دکتر فرامرز رفیع پور، فشرده ای از کنکاشهای ماهها تلاش در حیطه شناخت فرهنگ عمومی را در معرض نقد و بررسی شما عزیزان قرار می دهیم. ادامه مطلب را حتما کلیک کنید .....

 

? گشودگی فرهنگی
توسعه، فرایندی همه جانبه و مرتبط با ارزشهای هر جامعه و فراخوان مشارکت همه افراد و گروههایی است که هم بنیانگذار آن بوده و هم از آن منتفع می شوند.
در ایران مقوله توسعه، مشابه دیگر کشورهای جهان سوم، درون زا نبوده، بلکه وجهی برون زا داشته و همانند کالای وارداتی، بدون آنکه ضررها و فایده اش برای جامعه مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد، این عنصر غریبه نه به عنوان میهمان، بلکه به منزله صاحب خانه پذیرفته شده است.
بدون شک، فرهنگ مقوله ای است که به لحاظ مفهومی، سکوی پرش ملتها به سمت ایده آلها و آرمانهاست. «ای.بی.تیلور» استاد انسان شناسی دانشگاه آکسفورد، دو اصطلاح فرهنگ و تمدن را چنین تعریف می کند: «فرهنگ یا تمدن در مفهوم گسترده و قوم نگارانه آن، کلیت پیچیده ای است که شناخت، اعتقاد، هنر، اخلاقیت، قانون، آداب و رسوم و دیگر تواناییها و عادتهایی را که انسان به عنوان عضوی از اجتماع فرا می گیرد، شامل می شود.»
فرهنگ نه تنها دربردارنده هنر و ادبیات است، بلکه شیوه های زندگی، حقوق اساسی نوع بشر، نظامهای ارزشی، سنتها و باورها را نیز شامل می شود. به تعبیر دیگر، فرهنگ به فعلیت رساندن همه خلاقیتهای بالقوه اجتماع یا جامعه است و آموزش و پرورش، ابزاری است که می تواند استعدادهای بالقوه را شکل دهد و آنها را در جهاتی رهبری کند تا جامعه را به مطلوبهایش برساند.
آموزش و پرورش از یک طرف منبعث از فرهنگ و از طرف دیگر انتقال دهنده الگوها و معانی فرهنگی است. بنابراین، ساز و کار اصلی و طبیعی برای انتقال فرهنگ و ایجاد توسعه و تغییرات فرهنگی به شمار می آید.
«کلود لوی اشتراوس»، مردم شناس فرانسوی می گوید: «تمامی فرهنگها آمیزه ای از مبادلات و داد و ستدها هستند». یکی از عواملی که به نظر می رسد در پیشرفت جوامع نقش داشته باشد، گشودگی فرهنگی در مقابل ایده های دیگر همراه با تمایل و قابلیت جذب و همسان سازی آنها در قالب فرهنگ خودی بوده است.
جامعه ای که حالت دفاعی به خود می گیرد، بیشتر به سنت گذشته تکیه دارد و از هرگونه تغییر رویگردان است؛ و جامعه ای که از لحاظ فرهنگی به خود اطمینان دارد، گشودگی به تحولات خارجی و نوآوریها را از خود نشان می دهد و از آنها بهره بیشتری می برد.
? الگوهای توسعه
تمدن غرب در دوره تسلط بی نظیرش (سده
? تا ?? میلادی) و در اوج قدرت فرهنگی، از دانش چین، ایران و یونان به منظور توسعه فناوری و تکنیکهای جدید در بسیاری از رشته ها بهره فراوان برد که انگیزه توسعه در حوزه های دیگر شد.
به بیان دیگر، الگوهای غربی توسعه به شرطی می تواند موفقیت آمیز باشد که با نظام ارزشی یک کشور یکپارچه گردد. به طور مثال، نظام مادام العمر استخدام در ژاپن، پایه ای از وفاداری، همبستگی و مشارکت را فراهم می آورد که بی شک، تأثیری عمیق بر بهره وری و رقابت پذیری صنایع ژاپن در سطح بین المللی را در پی داشته است.
به نظر می رسد توسعه به معنا و مفهوم نوسازی و اصلاح در نگرشها، تلقی ها و رویکردها نسبت به انسان و نیازهای نوشونده، در تمامی کشورها، بویژه جهان سوم و کشورهای معروف به شرقی، با فراز و فرودها، مقاومتها، چالشها و جذب و دفع ها مواجه بوده و انسان در قرون گذشته، کمتر با ابتکار، نوآوری و تغییر سازگاری داشته است.
بدون شک، ایران هم در قرن اخیر متأثر از تحولات علمی، صنعتی و تکنولوژیکی غرب بوده و فراز و نشیبهای فراوانی را در این خصوص طی کرده و با مشکلات و موانع متعددی در مسیر دستیابی به توسعه و نوسازی مواجه گردیده است.
? مهمترین عناصر فرهنگی مؤثر در عقب ماندگی علمی
دکتر فرامرز رفیع پور، مهمترین عناصر فرهنگی مؤثر در عقب ماندگی علمی را در عوامل زیر می داند:«رفتار هنجاری، رفتار احساسی، تضادجویی (به معنای توجه بیش از اندازه به تضادهای میان خود و دیگران)، خودنمایی و فردگرایی.» یک کارشناس فرهنگی نیز معتقد است مطالعات صد ساله اخیر نشان می دهد چند عامل عمده در عقب ماندگی ایرانیان نقش داشته است:
?) مداخله کشورهای خارجی، استعمار و انواع و اقسام سلطه طلبی ها
?) برخی رژیمهای سیاسی حاکم بر ایران
?) نگرش و ذهنیتهای فرهنگی.
? برخی از موانع توسعه فرهنگی
به طور قطع، مجموعه ای از موانع با عنوان موانع فرهنگی در فرایند توسعه قابل طرح هستند، زیرا با تکیه بر تعریف یونسکو: «فرهنگ کلیت تامی از ویژگیهای معنوی، مادی، فکری و احساسی است که یک گروه اجتماعی را مشخص می کند»، لذا فرهنگ نه تنها هنر و ادبیات را در بر می گیرد، بلکه شامل آیینهای زندگی، حقوق اساسی نوع بشر و نظام سنتی ارزشی و باورهاست. براساس این تعریف، موانع فرهنگی پیش روی توسعه در ایران شامل مؤلفه های زیر است.
? عدم همراهی و سازگاری دو قرائت مبتنی بر سنت و مدرنیسم و ایستایی و مقاومت سنت در مقابل آن، با توجه به اینکه هر کدام محصول دو مقطع و شرایط زمانی مختلف و مبتنی بر دو نوع انسان با نیازهای متفاوت است.
? غلبه فضای تقلیدی و مصرفی در جامعه به جای فضای تولیدی و غیرمصرفی به عنوان یک هنجار و ارزش پذیرفته شده.
? هنجارمند شدن و ارزش تلقی گردیدن سؤال نکردن، سؤال نداشتن و نقد نکردن به عنوان یک فرهنگ و هنجار پذیرفته شده در جامعه.
? انقباض فرهنگی در مقابل دیگر ایده ها و فرهنگها و نبود قابلیت جذب و همسان سازی آنها در قالب فرهنگ خودی. کشورهای اروپایی در گذشته و امروز تأثیرات فرهنگ دیگران را پذیرا بوده و به ندرت در قبول بهترینهای فرهنگهای دیگر تردید کرده اند، این در حالی است که در آموزه های قرآنی، خداوند بشارت داده تا بندگانش اقوال را بشنوند و برترینها را انتخاب کنند.
? تأکید بر اینکه فرهنگ ایرانی کامل ترین و بی نیاز از دیگر فرهنگها و تمدنهاست.
پذیرش این تلقی باعث شده است ایران و ایرانی، پاسخ تمام سؤالهای خود را صرفاً در فرهنگ خودی جستجو کند.
? مقابله با فرهنگهای دیگر (و بویژه فرهنگ و تمدن غرب) و دشمن تلقی کردن آنها با وجود استفاده مفرط و گسترده از کالاها، تولیدات و فناوری آنها - اعم از نرم افزار و سخت افزار- بدون توجه به اینکه هر کالا و فناوری غربی، فرهنگ خاص خود را به جامعه تحمیل کرده است و جامعه ایرانی در نهایت این فرهنگ تحمیل شده را در درازمدت پذیرا می گردد. به بیان دیگر، فرهنگ «در خود فرو رفتن» و محروم شدن جامعه از ظرفیتها و تواناییهای فرهنگ و تمدنهای دیگر.
? نگاه منفی به توسعه، پیشرفت و نوآوری و مثبت تلقی نکردن پدیده های جدید در عرصه فناوری و تکنولوژیهای پیشرفته و مخالفت و مبارزه با پدیده های نو، از موانع مهم و کلیدی توسعه در ایران بوده است.
? نبود آرامش لازم و ثبات طولانی در عرصه های مدیریتی و عدم برخورداری قانونمند و با ثبات افراد جامعه از آزادی برای فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی، علمی و سیاسی و نداشتن یک نظام حقوقی و قضایی دارای آستانه تحمل بالا.
? نبود تبادل فرهنگی باعث گردیده حوزه فرهنگی از داد و ستد محروم و سطح مدارا کاهش یابد و ابتکار، خلاقیت و نوآوری محدود شود. همچنین، بازار تولید در عرصه های مختلف غیررقابتی و عرصه اندیشه و فرهنگ، در محدوده بسته رشد و توسعه می یابد.
? داوریهای سیاسی در مورد آثار و تولیدات عرصه فرهنگ و هنر و محصور ماندن تولیدات در بازارهای داخلی به دلیل به رسمیت نشناختن مخاطب و مشتری محوری و عدم درک و باور به تنوع نیازها.
? تولی گری دولت و حاکمیت در عرصه فرهنگ و تعیین کنندگی دولت در کمیت و کیفیت تولید، توزیع و نحوه انتشار و کنترل و نظارت بر عرصه فرهنگ، هنر و اقتصاد از منظر دستوری آن.
? تمرکزگرایی اعتبارات و امکانات فرهنگی در تهران و چند کلان شهر، به طوری که در سال ????، ?/?? درصد از مراکز انتشاراتی کشور در تهران و ?/?? درصد در پنج شهر بزرگ قرار داشته و سهم بقیه کشور ?/? درصد بوده است. همچنین، در سال ????، ?? درصد روزنامه ها و مجلات در تهران و ?? درصد بقیه در شهرستانها بوده است. در صورتی که در کشورهای توسعه یافته برای هر ??? هزار نفر ?? روزنامه و کشورهای در حال توسعه برای هر ??? هزار نفر ? روزنامه منتشر می شود.
? نبود نگاه مبتنی بر تحول فرهنگ بومی و سنتی متناسب با منطق توسعه و نوسازی، همراهی و سازگار شدن با تحولات و دگرگونیها، اصرار و پافشاری و نگرشهای سنتی محض و نگاه مظنون به پدیده توسعه، به گونه ای که در غرب اتفاق افتاده است.
? توقف فرهنگ ایرانی در دوره گذار و عبور نکردن از دوران سنت به دوران جدید و سرگردان بودن جامعه در میانه دوران مدرن و سنتی و تداوم چالش سنت و تجدد به عنوان یک هنجار و ارزش.
? وابستگی رشد و پیشرفت کشور به دولت و نبود ساز و کارهای لازم برای مشارکت مردم در قالب نهادها و ساختارهایی که امکان توسعه را سرعت ببخشد. به عبارت دیگر، همه کاره بودن دولت و هیچ کاره بودن مردم. در چنین الگویی، حتی دولت مشخص می کند مردم چه فیلمی را ببینند، چه کتابی را مطالعه کنند، چه نمایشنامه و چه روزنامه ای را بخوانند و اوقات فراغت خویش را چگونه بگذرانند! در صورتی که یکی از مؤلفه های توسعه، خارج شدن صنعت فرهنگ از سیطره کنترل دولت است و مردم هستند که با سازماندهی ظرفیتهای فکری، روشهای عقلانی بایدها و نبایدهای خود را مشخص می کنند.
? تعداد و شمارگان کتاب و روزنامه در کشور براساس مطالعه تطبیقی کشورهای ایران، ترکمنستان و مراکش نشان می دهد تعداد کتابخانه های ایران ?? درصد میانگین کشورهای توسعه یافته و تعداد کتابخانه های ملی ایران فقط ? درصد رقم میانگین کشورهای توسعه یافته است.
? نبود روحیه همکاری گروهی و جمعی و ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی.
? نوآوری اندک و عدم پویایی فرهنگی که نقش بازدارنده در فضای آزاداندیشی و تولید علم بویژه در عرصه علوم انسانی داشته و کمتر به انباشت علم کمک کرده است.
? غلبه نگاه منفی نسبت به تغییر و تحول و حرکتهای اصلاحی و اصرار و پافشاری بر حفظ وضعیت موجود جامعه و ترس و نگرانی از تبعات ناشی از تغییرات و دگرگونیها.
? نادیده گرفتن توسعه به مفهوم عینیت یافته در غرب و سایر نقاط دنیا به عنوان یک مسأله بنیادین فکری و ارزشی و مادی و فنی دیدن آن.
? بی ثباتی در مدیریت و شناور بودن و مقطعی بودن برنامه ها و سیاستها، به گونه ای که برنامه ها نه تنها در طول هم قرار نمی گیرند، بلکه اغلب اصل بر استفاده نشدن از تجربه مدیریتهای گذشته است، لذا برخی متفکران، جامعه ایران را جامعه کوتاه مدت نامیده اند.
? صنعت فرهنگ، یک صنعت انحصاری و در اختیار دولت است. دولت نیز مسؤولیت تربیت و هنجارسازی را به عهده دارد و اگر بخش خصوصی در فرهنگ سازی و تولید فرهنگ نقش داشته باشد، باید در چارچوب سیاستهای دولت گام بردارد و دولت کنترل کننده و نظارت کننده است.
? مهاجرت مغزها و فرار سرمایه ها به خارج از کشور، یک پدیده هنجاری است. شکی نیست، سرمایه های مادی و فکری مکمل یکدیگرند و تولیدکنندگان علم و دانش به نحوی تولیدکنندگان ثروت و برعکس هم هستند. «در صورتی که کشورهایی مثل آمریکا، کانادا و استرالیا سالانه حدود ??? هزار نفر از جمعیت متخصص دیگر کشورها را تحت عنوان فرار مغزها جذب می کنند و با استفاده از این سرمایه های آماده بر انباشت علم و تولید علم و ثروت خود می افزایند.
? پرداختن به ظواهر و نتایج تمدن غرب و نیندیشیدن به علل و اسباب تجدد و توسعه در آن دیار و متوقف شدن در رویه ظاهری تمدن غرب و ندیدن رویه دیگر تمدن آن.



نویسنده » احمدی » ساعت 10:58 عصر روز جمعه 86 بهمن 19